دانلود فیلم آپگرید
دانلود فیلم آپگرید
دانلود فیلم Upgrade با دوبله فارسی و لینک مستقیم
دوبله فارسی + سانسور و بازبینی شده
نام فیلم : آپگرید
ژانر :اکشن ،ترسناک ،علمی و تخیلی
کارگردان : لی ونل
نویسنده : لی ونل
بازیگران : لوگان مارشال گرین ,ملانی والهو ,استیو دانیلسون ,هریسون گیلبرتسون ,بندیکت هاردی ,ریچارد کاثورن ,کریستوفر کربی ,
محصول کشور : آمریکا
سال تولید : ۲۰۱۸
زبان : دوبله فارسی
کیفیت : بالا
خلاصه داستان :در آینده ای نه چندان دور، زمانی فرا رسیده که تمام جنبههای زندگی توسط فناوری مدیریت میشود. در این میان، فردی به نام “گری” که تمام زندگی خود را از دست رفته میبیند، تنها راه نجات خود را در تراشهای کامپیوتری میبیند و…
توضیحات بیشتر در مورد فیلم آپگرید
توسط
روسماری :تهیه کننده اجرایی
جیسون بلوم :تهیه کننده
بیلی کانوی :همکاری تولید کننده (به عنوان بیلی کانوی آنگلیویچ)
فیلیپ داوو :تهیه کننده
کایلی دا :تهیه کننده
بن گرانت :تهیه کننده اجرایی
برایان کاوانا جونز :تهیه کننده
چارلز لیتون :تهیه کننده اجرایی
میشل راسل :تهیه کننده خط
کوپر ساموئلسون :تهیه کننده اجرایی
باتریز :تهیه کننده
جانتی :تهیه کننده اجرایی
لی وانل :تهیه کننده اجرایی
آهنگساز
جید پالمر
فیلمبرداری توسط
استفان دوسیو
تدوین فیلم توسط
اندی کنی
اجرا شده به وسیلهی
نیکی بارت
تری تیلور
طراحی تولید توسط
فلیسیتی ابوت
جهت هنر توسط
مندی بیالک-وستر
فبی رابرتز … مدیر هنری (به عنوان فبی اسمیت)
دکوراسیون را تنظیم کنید
کیتی شاروک
طراحی لباس توسط
ماریا پاتیسون
بخش آرایش
واسو بابیک :تکنسین پروتز
آلیس بائوریس :تکنسین پروتز
دیان گرگوریو :مدل موهای اضافی / آرایشگر اضافی
ست جاستوس :هنرمند مفهومی پروتز / مجسمه ساز پروتز
مگی کولف :مدل موهای اضافی مو (به عنوان مگی کولف ویدوویچ) / آرایشگر اضافی (به عنوان مگی کولف ویدوویچ)
تروی مکمنوس :تکنسین پروتز
لی مورر :دستیار استایل مو / دستیار آرایشگر
راشل اودونل:استایل مو / آرایشگر آرایش مو
سلنا پرتزل:مدل مو / آرایشگر آرایش
راشل اسکن:تکنسین پروتز
ادن کوچک :مجسمه ساز پروتز
زیجکا :مدل موهای اضافی / آرایشگر اضافی
چیارا :طراح مو / طراح آرایش
لری ون :طراح پروتز
ادوارد ییتس :جلوه های پروتز: سازنده قالب
مدیریت تولید
لیام هیین :مدیر اجرایی تولید
جان پورتویا :سرپرست بعد از تولید
مدیر واحد دوم یا معاون مدیر
مارینا گابریلا بونوفیلیو :دستیار اضافی کارگردان
اندی کان :مدیر واحد دوم
جارد دیکسون :دستیار اضافی کارگردان
چارماین :دستیار سوم مدیر دیگر
دپارتمان هنر
دیو بارتلت :پیشکسوت ساخت و ساز
دیلان باوم :جوشکار وسیله نقلیه
مایکل بل :طراح مجموعه
دیلن بلک :نجار
استفانی بروک :کارورز
مانوئل کاراسیولیو :هماهنگ کننده بخش هنر
استیون کارول :مجسمه ساز سر
تیم چیلینگ ورت :دونده ساخت و ساز
کریس کلمنتس :نقاش مجموعه
پولی دنیس :نقاش تنظیم کرد
کرایج درمودی :باند نوسان
میچل دیکی :نوار باند
نیک دوناهو :دست صحنه
ژاکلین دونلی :گرافیست (به عنوان ژاکلین داولینگ)
بیلی اگان :معاون ترخیص
کریگ فیسون :سازنده لوازم جانبی
کریس فلنلی :مجسمه ساز / پیشکسوت فولاد
کالین فورسیته :مکانیک
آیمی فرانچیس :فینیشر را تنظیم کرد
ژن گاردینر :دست مرحله سرب
بن گیل :سازنده مجموعه
تاد جینگل :باند نوسان
جولیا گلدسواری :بخش هنرآموزی
رابرت گوف :پلاستر
آماندا گریلینی :باند نوسان
اریک هادون :روی نقاش مجموعه
کریس هان :خانم جوان
آنتونی هاتفیلد :سازنده مجموعه
سوفی هیوارد :کمد خرید / لباس کمدی جوان
تریور :دست صحنه
سارا هاپر :دستیار طراحی
خاویر ایروین :هنرمند مفهوم
یانیک جامعی :دستیار تجارت
سام جیمیسون:کمد خرید / مجموعه کمد
فرانک :سازنده مجموعه
جان لامبرت :غرفه های آماده به کار
باب :سازنده مجموعه
پیا مک دول :استاد مالکیت
تیم مک گاو :سازنده لوازم برتر
جان مک کنا :پیشنهادهای اضافی: پیش تولید
دیوید موریس :باند نوسان
راس مرداک :مدیر ساخت و ساز
سام نواک :مقدمه منظره
دین نورمن :سرپرست ساخت و ساز
نیک پیرسون :باند نوسان
دیو پیترز :سازنده مجموعه
آناستازیا پوپنبرگ :باند نوسان
لیا پیپل:کمد لباس
روسکو پورتل :دونده بخش هنر
هری پروسا :دستیار ساخت وسایل نقلیه
آنتونی پیل:جوشکاری ارشد جوشکاری
ناتان راردون :سازنده لوازم جانبی اضافی
تروی رابینسون :نقاش وسیله نقلیه اکشن
جسیکا راجرز :هماهنگ کننده ساخت و ساز
کاملیا روگی :باند نوسان
رابرت شوچ :پیوست ساخت
تام سنت جک :نجار
هریسون تروبی :باند نوسان
اوری واکر :نجار
کلینت وال :نجار
تیم وب … پیراهن خرید / مجموعه لوازم جانبی ارشد
پیب ول :دستیار پیشنهادهای آماده به کار
مایکل وولف :هنرمند منظره را شارژ کرد
گروه صدا
استیو بائین :هنرمند فولی
آدام بیکر :ویرایشگر جلوه های صوتی
اما بورتینون :ویرایشگر جلوه های صوتی
تام برنز :تکنسین میکس
رایان کول :سرپرست گفتگو و ویرایشگر
برندان کروکسون :. ضبط کننده
جوئل داگورتی :میکسر دوباره ضبط کنید
ویل وایلس :نظارت بر ویرایشگر صدا
جینا :دستیار فولی
جاستین هرمان :مهندس مرحله میکس
. هوکر :طراح صدا / نظارت بر ویرایشگر صدا
کن مک گیل :ویرایشگر جلوه های صوتی
اندرو میلر :رجیستر گروه حلقه
پیتر پرسود :رجیستر فولی
اندرو راماگ
اثرات توسط
سوفی آلکورن :خدمه جلوه های ویژه
کامیلا کاملوت :آرایش جلوه های ویژه
آلیس بائوریس :پایان دهنده هنر
بریندن :تکنسین ارشد جلوه های ویژه
استیون کارول :مجسمه ساز / جلوه های ویژه
ناتانیل کورکری :دستیار شکست خورد
ماکسین دنت :دستیار ناظر جلوه های ویژه
کلینت :سرپرست ساخت وسایل نقلیه
ریک هووی :مقدمه جلوه های ویژه
کریس کمپ :پیشکسوت کارگاه وسایل نقلیه
جیم لنگ :سرپرست تنظیم شده
کاترینا میتروپولوس :هماهنگ کننده جلوه های ویژه
هاوک اولافسون :ارشد تکنسین جلوه های ویژه
هرمان اولگوین :تکنسین جلوه های ویژه
دیوید پاتن :تکنسین جلوه های خودرو
جسیکا پاور :تکنسین جلوه های ویژه
آنجلو ساهین :سرپرست جلوه های ویژه
اندرو والیس :تکنسین جلوه های ویژه
جلوه های تصویری توسط
نادیا … آهنگساز دیجیتال
کیت برناوئر … آهنگساز دیجیتال
اوار … هنرمند جلوه های بصری
ربکا بورنت … مدیر تولید vfx
ریان کاتس … آهنگساز
گلن کون … هنرمند جلوه های بصری
دارین … آهنگساز
جاناتان درینگ :جلوه های تصویری روی سرپرست / سرپرست جلوه های تصویری: برش لبه
مت ابی :جلوه های بصری: ماده
آنتونی هابرل :آهنگساز: برش لبه
ادوینا هیز :تهیه کننده جلوه های بصری: تولید
دابی جیک :هنرمند جلوه های بصری (به عنوان تاینیو)
گابریل ژوستن :تهیه کننده جلوه های بصری
مارک کوانتن :آهنگساز دیجیتال
راس مک پرسون :آهنگساز دیجیتال
گارت اوبرایان :آهنگساز دیجیتال
مونیک اوهالوران :آهنگساز
لیام اوکان :هماهنگ کننده جلوه های بصری
کانی سیب :هماهنگ کننده جلوه های بصری: کاتین
سینا سان :هماهنگ کننده جلوه های بصری: کاتین
ایوان :هنرمند مات دیجیتال
جورجی اوپینگتون :تهیه کننده اجرایی جلوه های بصری
دیوید ون دایک :تهیه کننده جلوه های بصری: جلوه های دیداری وان دیک
ولاکوت :ویرایشگر جلوه های بصری
رندی ولاکت :آهنگساز دیجیتال
تانی ولهام :آهنگساز دیجیتال
ایگان وسنر :هنرمند جلوه های تصویری
متیو ویگ :ویرایشگر جلوه های بصری
دیوید ویلیامز :ژنرال / آهنگساز سه بعدی
تعقیب ورلند :ویرایشگر جلوه های بصری
بن ینگ :آهنگساز
کام رایت :مدیر سیستم (بی سابقه)
سینمای علمیتخیلی شاید در کنارِ فانتزی تنها جنسی از هنر هفتم باشد که میتواند در عین کار نکردن در بسیاری از بخشها، به خاطر ارائهی عملکردی جذبکننده در یک قسمت به خصوص، مخاطب را حداقل برای ثانیههایی نهچندان بلند وادار به ستایش خود کند. چرا که در فیلمهای طبقهبندیشده در ژانر علمیتخیلی اصولا همیشه فیلمسازها میتوانند با زدن به دل قصههای تصورنشده، به مفاهیمی ترسناکتر از همیشه یا حداقل فضاسازیهای سوالبرانگیزی برسند که در صورت جواب دادنشان، بیننده میتواند در تماشای یکبارهی اثر از بسیاری از اشکالات آن چشمپوشی کند. Upgrade، دقیقا به عنوان یکی از همین آثار سینمایی مورد بحث، به معنی واقعی کلمه چنین مسیری را تجربه میکند. اولا به سبب بزرگ نبودنِ نام سازندگانش اصولا کسی بدون تماشای تریلر یا خواندن ایدهی داستانی آن به سراغش نخواهد رفت و دوما کسی که با دانستن ایدهی فیلمنامه یا مشاهدهی تریلرش دیدن آن را آغاز کند، یقینا در بیست و پنج دقیقهی آغازین چیزی جز رویارویی با سکانسهای زجرآور، خستهکننده و بیمعنی را تجربه نخواهد کرد. فیلم، دقیقا یکی از همان آثاری است که مقدمههای پوسیدهشدهای دارند و باعث میشوند که تماشاگر التماس کند که زودتر اتفاقهای اصلی بیوفتند تا در بدترین حالت ممکن هم که شده، حداقل سریعتر فرصتِ دیدن اکشنهای عجیبوغریب را به دست بیاورد. مخصوصا با توجه به این که Upgrade داستان خاصی هم ندارد و تنها با ترکیب عناصری آشنا، میخواهد به فرمت روایتیِ مثلا تازهای برسد
قصهی Upgrade به فردی با نام گِری تریس در آیندهای نسبتا دور اختصاص دارد. در جایی که تکنولوژی، ساختمانهای دیوانهوار و ماشینهای خودران جهان را پر کردهاند و یک دانشمند، مخفیانه موفق به خلق چیپی شده است که با قرار گرفتن در بدن انسان، به او قدرتهای فوقالعادهای میبخشد. در این بین، ناگهان گِری به خاطر یک رخداد وحشتناک و غیرمنتظره، برای همیشه فلج میشود و عملا به جز از گردن به بالایش را نمیتواند تکان دهد و همانطور که انتظار داریم، آن چیپ هوشمند هر طور که هست داخل بدنش قرار میگیرد و به همین سبب، وی مجددا توانایی حرکت کردن و صد البته قدرتهایی چندین و چند برابر بیشتر از حالت عادی خود را به دست میآورد.
مقدمهی اثر به قدری خستهکننده است که پس از به پایان رسیدن آن، تازه «ارتقا» حکم اثری لایق یک بار تماشا شدن را پیدا میکند
با این اوصاف، عجیب نیست که همانطور که پیشتر اشاره کردم، فیلم از مقدمهی خستهکنندهای رنج ببرد که میخواهد گری، برخی از اطرافیانش و اصلیترین عنصر علمیتخیلی دنیای فیلم یعنی همان چیپ با نام استِم (STEM) را نشانمان دهد. مقدمهای که به سبب ضعف انکارناپذیر شخصیتها و بازیهای متوسط یا بد بازیگران، تقریبا هیچکس دلیلی برای دنبال کردن آن پیدا نمیکند و به محض تمام شدنش، تازه «ارتقا» تبدیل به اثری لایق یک بار تماشا کردن میشود. چرا؟ چون دقیقا از لحظهای که گری به کمک چیپ قرار گرفته در بدنش مجددا توانایی حرکت کردن را به دست میآورد، انگشتانش را تکان میدهد و روی پاهایش میایستد، ما متوجه میشویم که باید انتظار اکشنهای راضیکننده و از آن پررنگتر سرگرمکنندهای را داشته باشیم. چیزی که اگر حقیقتش را بخواهید، خیلی زود به معنی واقعی کلمه نصیبمان هم میشود.
به جز در بیست دقیقهی پایانی خود، فقط و فقط از «اکشن» برای جذب کردن مخاطب استفاده میکند. چون فیلم نه ایدهی داستانی شگفتانگیز و تازهای دارد، نه در دیالوگها هرگز پایش را جلوتر از تکرار مکررات و بیان جملات توضیحی بیارزش میگذارد و نه به طور کلی، چیزی به نام شخصیتپردازی را میشناسد. تکتک کاراکترهای فیلم، به جز در یک یا دو سکانس، موجوداتی تکبعدی و خلاصهشده در تعاریف کوتاهشان هستند که بازیهای مصنوعی و ضعیف اکثر بازیگران اصلی و فرعی، صرفا شدت بیمعنی بودنشان در ذهن مخاطب را افزایش میدهند. حتی قهرمان محوری قصه یعنی گری، ابدا یک کاراکتر پرداختشده نیست و تنها به سبب شیمی نسبتا قابل قبولی که بین او و استِم که تقریبا حکم بخشی از مغزش را پیدا کرده است برقرار میشود، میتواند کمی بیشتر از قبل بیننده را به خود نزدیک کند. همهی موارد گفتهشده هم در کنار یکدیگر کاری میکنند که تماشاگر مطمئن باشد قرار نیست از رویارویی با داستانگویی Upgrade لذت خاصی ببرد و برای تلف نشدن وقتش، صرفا باید به دنبال سرگرمیهای بصری و در راس آنها، سکانسهای هیجانمحور فیلم بگردد. البته شاید مهمترین نکته دربارهی «ارتقا» هم همین باشد که از پس خلق اکشنهای راضیکننده و خاص، برمیآید. چون فیلم از قدرت تصویرسازی خوبی بهره میبرد و اصولا چه در به تصویر کشیدن آیندهی مخصوص به خودش و چه در نشان دادن جزئیاتی مانند نحوهی حرکت کردن روباتمانندِ گری به سبب کنترل شدن بدنش توسط اِستِم، کمنقص به نظر میرسد.
این موضوع، در تمامی مبارزهها و حتی لحظات تعقیب و گریز حاضر در داستان، کاری میکند که Upgrade با توجه به تعاریف داستانی خود، اکشنهای حسابشدهای را تحویلمان دهد و حتی از این منظر در بسیاری مواقع، بیشباهت به فیلمی اوریجینال نباشد. حتی بازیگر اصلی اثر یعنی لوگان مارشال-گرین هم که مثل مابقی نقشآفرینهای دیدهشده در «ارتقا» آنچنان بازیِ پخته و باورپذیری را نشان نمیدهد، در اجرای صحیح اکشنها عالی ظاهر شده است و دقیقا مانند کارگردان، به خوبی از پس گنجاندن حس متفاوت همهی حرکات گری در ذهن مخاطب، برمیآید.
فارغ از تمامی اینها، موقع صحبت راجع به Upgrade، باید به دو نکتهی دیگر نیز توجه کرد. نخست آن که فیلم مثل خیلی از داستانهای سینمایی کوچک دیگری که میخواهند خیلیخیلی علمیتخیلی جلوه کنند، چند باگِ داستانی انکارناپذیر دارد که البته به شکل نسبتا خوبی آنها را لابهلای روایت خود پنهان میکند؛ طوری که بیننده در لحظه متوجهشان نشود و در عین حال پس از به پایان رسیدن فیلم، خیلی سریع آنها را به یاد بیاورد و به همین سبب حس منفیتری نسبت به آن پیدا کند. نکتهی دوم اما یکی از معدود نقاط قوت ساختهی لی ونل به شمار میرود و در سادهترین بیان ممکن، باید آن را با لفظ غیر قابل انتظار ظاهر شدن در برخی لحظات خاص، خطاب کرد. چرا که Upgrade در عین نداشتن داستانی عالی، پیچشهای داستانی خوبی دارد و از توئیستهایش برای سرگرم کردن بیننده و فریب دادنهای متوالی او، به شکل قابل قبولی استفاده میکند. این موضوع، در کنار فیلمبرداری کماشکال فیلم که با قاببندیهای درست، هیجان برخی سکانسها را به اندازهای فراتر از پتانسیلِ داستانی آنها میرساند و تدوین قابل قبول اثر که درون بعضی ثانیهها یک نکتهی مثبت واقعی است و در مابقی اوقات هم نمیتواند نکتهی منفی در نظر گرفته شود، همه و همه کاری میکنند که پردهی دوم داستان Upgrade دقیقا به مانند بخش اول پرشده از ایراد و اشکال به نظر برسد ولی به همان اندازه، نکات مثبت قابل پیشبینی و در حد انتظار را نیز یدک بکشد.
تازهترین اثر بلند لی ونل، بدون شک فیلم خوبی نیست. این را هم میشود با توجه به اشکالات و ضعفهای بیپایان فیلمنامهاش گفت و هم با نگاهی گذرا به سرگرمیهای کلیشهشدهاش. ولی خوب نبودن «ارتقا» به هیچ عنوان نباید مساوی با بد بودنش هم تلقی شود. چون اثر مورد بحث، به عنوان یک ساختهی علمیتخیلی و اکشنمحور، از پس تیک زدن برخی از استانداردهای لازم برای جذب مخاطب عامه برمیآید و از آن بهتر هم این که فیلم ابدا در طول دقایق خود، ادعای بزرگتر از یک فیلم پاپکورنی بودن را هم ندارد. همهی اینها هم باعث میشوند که اگر پیشترین مهمترین آثار سال تا این لحظه را دیدهاید و به دنبال فیلم جدید میگردید و مشکلی با تحمل سی دقیقهی خوابآور برای رسیدن به شصت دقیقهی هیجانی و قابل قبول ندارید، دیدن «ارتقا» ابدا برایتان مضر نباشد! مخصوصا با توجه به پایانبندی شدیدا تاریک داستان که کمتر کسی میتواند انتظار آن را بکشد و تعلیقهای اندک اما قابل لمسی که کارگردان در برخی سکانسها تقدیممان میکند.
در ابتدای مقاله گفته بودم که فیلمهای علمیتخیلی، میتوانند با داشتن حتی یک لحظهی خاص و تکاندهنده، حداقل برای مدتی کوتاه بزرگتر و محترمتر از حد و اندازهی واقعیشان ظاهر شوند. مسئلهای که Upgrade با پایانبندی سیاه و غیرمنتظرهاش واقعا با آن دستوپنجه نرم میکند و به خاطرش به جایگاهی میرسد که ممکن است خیلیها به سبب قرار گرفتن در آن، کاملا از وقت گذاشتن برای دقیقههایش راضی باشند. فیلم اینطور تمام میشود که بفهمیم اِستِم آنتاگونیست اصلی قصه بوده است و با فریب دادن همگان، دقیقا به تکتک چیزهایی که میخواد نیز میرسد. اما فارغ از سکانس خونآلود پایانی، مبارزهی گری با موجودی که کنترل بدنش را در دست گرفته است و خیلی چیزهای اعصابخوردکن دیگر، مهمترین مورد در این پایانبندی، گیر افتادن گری در ذهنش برای همیشه است. از یک طرف، ما میدانیم که او دیگر هیچ راه خلاصی ندارد و با توجه به حضور اِستِم در بدنش، وی هرگز مرگ را هم تجربه نخواهد کرد. گری در گوشهای از ذهنش به دام میافتد و این منطقا باید موضوع بدی باشد. ولی خیلی سریع موقع فکر کردن به او به خودمان میآییم و متوجه میشویم که وی، در حقیقت دارد شادترین زندگی ممکن را تجربه میکند. خیلی شادتر از دنیای تاریک اطرافش و بدون هر دغدغهای که میتواند یک انسان را زجر بدهد. تازه گری نمیداند که در گوشهای از ذهن خودش و تفکرات خیالی و دنیایی به دور از حقیقت گیر افتاده است و فکر میکند دارد حقیقتا یک زندگی فوقالعاده را تجربه میکند. پس چنین رخدادی آیا واقعا بد به حساب میآید یا یک پایان خوش برای او است؟ یک سوال ترسناک و مطرحشده در پایان Upgrade، که کاری میکند در عین دوست نداشتن جدی این فیلم، شخصا نتوانم تا مدتها آن را از ذهنم بیرون کنم. خودتان یک لحظه به چنین حیات مریضی فکر کنید. به تمام جزئیاتش. به این که شما باور خواهید داشت که همهچیز واقعی است و به بهترین شکل ممکن جلو میرود و در عین حال، حقیقت اصلی چیزی جز دروغ بودن سرتاسر زندگیتان نیست. میدانم، حتی تصورش هم بیش از اندازه وحشتناک به نظر میرسد
نظرات